آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان گفتگو های تنهایی کاش امتداد لحظه ها تکرار با تو بودن بود خدایا به من قدرت ان را عطا کن که بتوانم بدان اندازه که او را دوست می دارم نیاز دوست داشتنش را در خود خاموش سازم یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 14:2 :: نويسنده : لیلا
در هیاهوی زندگی در یافتم چه دویدنهایی که فقط پاهایم را از من گرفت در حالی که گویی ایستاده بودم! چه غصه هایی که فقط سپیدی مویم را حاصل شد در حالی که قصه کودکانه ای بیش نبود دریافتم که کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نه نمی شود ! به همین سادگی... کاش نه می دویدم و نه غصه می خوردم بجایش فقط او را نگه می داشتم........!!!!!!! یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 1:30 :: نويسنده : لیلا
در ساحل زندگی قدم می زدم همه جا دو رد پا دیدم جای پای من و خدا به سخت ترین لحظه ها که رسیدم فقط یک جای پا دیدم گفتم: خدایا مرا در سخت ترین لحظه ها رها کردی؟ ندا امد : تو را در سخت ترین لحظه ها به دوش کشیدم... یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 1:18 :: نويسنده : لیلا
دوست خوبم: به من تکیه کن! من تمام هستی ام را دامنی می کنم تا تو سرت را بر ان بنهی! تمام روحم را اغوشی می سازم تا تو در ان از هراس بیاسایی! تمام نیرویی را که در دوست داشتن دارم دستی می کنم تا چهره ات را نوازش کند ! تمام بودن خود را زانویی می کنم تا بر ان به خواب روی!خود را تمام خود را به تو می سپارم تا هر گونه بخواهی باشم شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, :: 20:1 :: نويسنده : لیلا
محبت ارام و پاکی که میان دو دوست پس از شست و شوی غباری که بر دل هایشان نشسته بوده است تندتر و سوزنده تر است شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, :: 17:51 :: نويسنده : لیلا
گوش به نجوای خاموش چشم های هم داده بودیم و در سیمای یک دیگر لحظه به لحظه می خواندیم و می دیدیم که یکدیگر را می بخشیم شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, :: 17:46 :: نويسنده : لیلا
مگر غرورها را برای ان نمی پرورانیم تا بر سر راه مسافری که چشم به راه امدنش هستیم قربانی کنیم؟ پس غرور چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, :: 17:2 :: نويسنده : لیلا
از اینکه اینقدر نسبت به وب من اظهار لطف می کنید ممنونم از نظرات سراسر لطف شما سپاسگزارم شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, :: 16:46 :: نويسنده : لیلا
![]() ![]() |